مسجد؛ کانون تمدن اسلام

يا علي مدد

به وبلاگ من خوش امديد
با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ يا علي مدد خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

مسجد؛ کانون تمدن اسلام

مسجد؛ کانون تمدن اسلام

مسجد؛ کانون تمدن اسلام

خورشید اسلام در نیمه اول قرن هفتم میلادی در شبه جزیره حجاز طلوع کرد و مردم را به سوی کانون نور الهی توحید فرا خواند.

 

خورشید اسلام در نیمه اول قرن هفتم میلادی در شبه جزیره حجاز طلوع کرد و مردم را به سوی کانون نور الهی توحید فرا خواند. اصل و قاعده توحید الهی در نظر و عمل، مردم را به عبودیت خدای بزرگ جهت ترسیم راه مستقیم و چگونه زیستن، دعوت کرد. پیام رسان معارف توحیدی مردی بود که رفتار فردی و اجتماعی او اسوه و الگوی مسلمانان قرار گرفت، مردی که رسالت داشت بایدها و نبایدها، شایسته ها و ناشایسته های خدای جهانیان را به مردم جهان ابلاغ کند، ابلاغی که آشکار و ساده بود و هیچ کوتاهی و قصوری در گفتار و رفتار آن پیامبر الهی نبود.

اولین اقدام اجتماعی او در ورود به مدینه، ساختن مسجد بود، آنگاه که در سرای ابوایوب انصاری جای گرفت، از یاران خود خواست تا مسجدی عظیم، نه تنها برای معبد بلکه برای مرکز فرماندهی جهان اسلام تاسیس کنند و خود همانند دیگران کار می کرد تا این که بعد از حرم الهی در روی زمین حرم نبوی ساخته شد، همان جایی که محل هبوط جبرئیل شد و باب جبرئیل بر سرای او کنار مسجد مسلمانان ساخته شد.

این اقدام عظیم اجتماعی پیامبر اسلام، درسی بزرگ و تاریخی برای مسلمانان به ویژه حاکمان دولت های اسلامی بود. افسوس و هزار افسوس که شمار زیادی از آنها تنها به همین ظاهرکاری، بسنده و عمق این معنی را نیافتند که مسجد تنها معبد مسلمانان نیست، بلکه کانون تمدن اسلام است و هزاران افسوس بیشتر که در تاریخ معاصر همین سطحی نگری در رفتار رسول الهی به فراموشی سپرده شد و فرهنگ مسجد از فعالیت اجتماعی مسلمانان حذف شد. این در حالی است که مسجد در سنت رسول خدا(ص) کانون همه فعالیت های اجتماعی مسلمانان است و تمدن اسلام از مسجد سرچشمه گرفت و به همه ابعاد و اضلاع زندگی مسلمانان رسید.

انقلاب اسلامی کشورمان، این بارقه امید را در قلب مومنان جرقه زد که دوباره فرهنگ اسلام ناب، مسجد و اقامه جماعت در آن احیاء خواهد شد وکانون فعالیت های ملت مسلمان دوباره از سر گرفته خواهد شد. اما باز دیدیم که به جای مسجد که کانون فرهنگ اسلام بود، فرهنگسرا ساختند نامی که مسجد را به گوشه ای راند تا خود، سرای فرهنگ باشد و انواع کلاس ها و سالن ها، نه در کنار مسجد و به محوریت مسجد، بلکه با حذف یا تنزل آن در حد یک نمازخانه در گوشه ای افتاده دائر شد و بافت جمعیتی مسلمانان به ویژه در شهرهای بزرگ به جای محوریت مسجد به محوریت فرهنگسراها رسید و نام مسجد را کمرنگ و کمرنگ تر یافتند. در حالی که توصیه بزرگ معمار انقلاب اسلامی، آن عزیز عزیزان، روح خدا و ملت ایران این بود: «از فانتوم ها نترسید، از خالی شدن مساجد بترسید» اما در عمل از منشور شدن این سخن فاصله گرفته شد و به جای مساجد، فرهنگسراها پر شد و برای جوانان و نوجوانان برنامه ها تدوین شد این موضوع،در بعضی موارد موجب کمرنگ شدن مسجد، حذف برنامه اقامه جماعت و دعوت امام جماعت شایسته شد که ناخواسته با حرکتی نرم موجب حذف روحانیت خدوم از اصلی ترین وظیفه دینی یعنی گسترش فرهنگ نماز در جامعه شد. طراحان فرهنگسراها به جای مسجد در کلان شهرهای بزرگ مثل تهران به خوبی می دانستند که محور قرار ندادن مسجد در محل، احداث فرهنگسراها، تمدن اسلام به ویژه محوریت نماز و روحانی فرهیخته را کمرنگ و کمرنگ تر می سازد و در نتیجه بعد از چند دهه این واقعه تلخ در جامعه اسلامی مسلمانان رخ می دهد که زمان نماز به جای آن که صفوف جماعت مسلمانان در مسجد به عنوان کانون تمدن و فرهنگ اسلام تشکیل شود، خیابان ها و بازارهای مسلمانان شلوغ و پرترافیک خواهد شد. برنامه های فرهنگی و ورزشی، منهای مغز فرهنگی مسجد یعنی نماز، اجرا می شود و به جامعه مسلمانان از درون ضرر خواهد زد که اهمیت نماز را از یک معروف اجتماعی به یک علاقه فردی تنزل خواهد داد.

بی تردید جامعه مسلمانانی که نماز از آن رخت بربندد و محور فرهنگ و تمدن نباشد، از درون تهی خواهد شد و تنها ظاهری از اسلام باقی خواهد ماند که هیچ انگیزه و برنامه ای برای ساختن جامعه مبتنی بر فرهنگ اسلام ایجاد نخواهد شد و جوانان مسلمان در سر سودای دیگری می پرورانند تا فرهنگ و ترقی را از آنجا برای جامعه به ارمغان بیاورند، فرهنگی که هیچ تناسب و توازنی با فرهنگ مسلمانی ندارد.

باید مسلمانی را از سر گرفت، باید به الگوی پیامبر اسلام(ص) باز گردیم، باید مسجد را محور تمدن اسلام در شهرسازی و مدنیت قرار دهیم، مسجدی که محتوای نماز جماعت و امام جماعت فرهیخته در خود دارد و بایدها و نبایدهای الهی را به مردم آموزش می دهد. چنانچه فرهنگ مسجد تقویت شود، همه امور فرهنگی و اجتماعی از آن کانون نور قابل استفاده و توسعه است و خدای بزرگ از عبودیت بندگانش، خرسند و خشنود خواهد شد و به سرعت برکت الهی در جامعه گسترش پیدا خواهد کرد.

اسلام، دینی علمی در حوزه گزاره اعتباری بایدها و نبایدهاست، بدون کانونی موفق برای تبلیغ معارف اسلام، نمی توان انتظار داشت معارف اسلام در تمام سطوح جامعه به ویژه افکار جوانان رسوخ پیدا کند. در تمام کشورهای اسلامی آنجایی که مسجدی خوب و روحانی فرزانه ای وجود داشت که معارف اسلام را به مردم تبلیغ کند، مردم با فرهنگ اسلام آشنا شدند، اما آنجایی که روحانی خوب و کانون تبلیغ و محوریت مسجد رخ بربسته بود، جز نامی از اسلام، چیز دیگری باقی نماند.

در توسعه و بازسازی بافت های فرسوده جمعیتی کشورمان، محوریت مسجد را تنها برای فضای عبادی محض ملاحظه نکنیم بلکه مسجد را علاوه بر محل عبادت، فضایی برای تفکر توام با علم و تمدن اسلام بدانیم و اقامه جماعت و حضور امام جماعت فرزانه را، شرط لازم تعالی فرهنگ اسلامی بدانیم که از رشد فرهنگ های منحرف و التقاطی جلوگیری خواهد کرد.

احمد اسماعیل‌تبار



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 22 اسفند 1392برچسب:, ] [ 21:35 ] [ محمد علي خدابنده لو ]
[ ]